آروشاآروشا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 2 روز سن داره

عشق مامان

دخترم وقتی به دنیا اومدی تمام هستی برای من رنگ جدیدی گرفت .

کبوتر هایی که فرشته تو هستن

دخمل مامان دیگه کاملا با تو انس گرفتم وقتی از یه ور شکم مامی میری اونور کلی واست ذوق می کنم . دارم لحظه شماری می کنم تو بیای تو بغلم و مه مه بدم بخوری .دیگه یواش یواش سنگین شدم و خیلی مثل قبلا زبل نیستم.هر وقت حوصله ندارم می رم توی اتاقت و با وسایلت بازی می کنم . راستی یه چیز جالب: دیروز ٢ تا کبوتر خوشکل اومده بودن تو اتاقت و سرشون رو به هم چسبونده بودن .خیلی با مزه بود با خودم گفتم ببین فرشته های دخترم اومدن ببینن اناقش آماده هست یا نه ؟ و اینکه یه دنیا خوبی و سلامتی واسه دختر خوشکلم توی اتاق پاشیدن.   ...
12 خرداد 1390

دختر من مونس من

دختر خوشکل مامان نمی دونی چقدر مامانی دوست داره . همیشه آرزو داشتم خدا یه دختر بهم بده تا با هم درد دل کنیم بیرون بریم و مونس هم باشیم. موهاشو خرگوشی ببندم و واسه مامی شورت تور توریش دلم ضعف بره . الهی قربونت برم من همش می رم توی اتاقت می شینم و باهات حرف می زنم . وقتی که مامانی صدات می کنم تو هم شروع می کنی یه لگد زدن !!! و اون وقته که قلبم به تاپ تاپ می افته و دلم می خواد قربونت برم .
6 خرداد 1390
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به عشق مامان می باشد