کبوتر هایی که فرشته تو هستن
دخمل مامان دیگه کاملا با تو انس گرفتم وقتی از یه ور شکم مامی میری اونور کلی واست ذوق می کنم . دارم لحظه شماری می کنم تو بیای تو بغلم و مه مه بدم بخوری .دیگه یواش یواش سنگین شدم و خیلی مثل قبلا زبل نیستم.هر وقت حوصله ندارم می رم توی اتاقت و با وسایلت بازی می کنم . راستی یه چیز جالب: دیروز ٢ تا کبوتر خوشکل اومده بودن تو اتاقت و سرشون رو به هم چسبونده بودن .خیلی با مزه بود با خودم گفتم ببین فرشته های دخترم اومدن ببینن اناقش آماده هست یا نه ؟ و اینکه یه دنیا خوبی و سلامتی واسه دختر خوشکلم توی اتاق پاشیدن. ...
نویسنده :
پریسا
11:47